به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
تجربه پیادهسازی الگوهای متنوع براندازی اعم از شبیخون فرهنگی، براندازی سیاسی، شکافسازی ملی و جنگ اقتصادی نشان میدهد دشمن در حوزههای مختلف منازعه، خود را آزموده و تجربه معتنابهی را از نبرد نرم با ایران اسلامی اندوخته است. در نیمه دوم دهه ۸۰ که روند اقتدارافزایی ایران در سطح ملی و فراملی شتاب فوقالعادهای یافته بود، مهمترین معمایی که ذهن اتاقهای فکر غربی را به خود مشغول کرده بود، دکترین مناسب برای مهار و مقابله با این روند بود.
بیشتر بخوانید:
چرا اخبار جعلی بین رسانهها دست به دست میشود؟
سردار نجات: قلمها باید اوج فتنهها و توطئههای ۸۸ تا ۹۸ را آشکارا بیان کنند
پس از وقوع فتنه ۸۸، شمای کلی از گسلهای اجتماعی که برای دشمن فرصتآفرین تلقی میشد، رخ نشان داد و فتنه گران، نشانی دقیقی از محل مناسب برای فتنهانگیزیهای آتی را به دشمن دادند. وجود گسلهای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه فضایی را برای ایجاد تقابلهای تصنعی و هدایت و اجرای پروژه شکاف ملی فراهم میآورد. بر همین اساس مدل «فشار-تحریم» با نسل جدیدی از تحریمهای گسترده (که اصطلاحاً تحریمهای فلجکننده خوانده شد) در دستور کار قرار گرفت. هوشمندی رهبری در تاکتیک «نرمش قهرمانانه» عملاً مدلی را که میتوانست به سازش و تسلیم منتهی گردد، خنثی و در قالب تجربه عبرتآموز «برجام» مهار کرد. امروزه هرچند بینتیجه بودن برجام و خیالی بودن میوههای آن بر همگان تقریباً روشنشده، اما کاخسفید و همپیمانان غربیاش همچنان امیدوارند از این الگو برای مهار قدرت منطقهای و بازدارندگی دفاعی جمهوری اسلامی ایران بهره بگیرند. در همین راستا الگوی «فشارحداکثری، تحریم و مذاکره» همچنان در دستور کار دشمن قرار دارد.
اکنون دشمن حداکثر کاری را که در زمینه تحریمها در قالب فشار حداکثری میتوانسته به میدان آورده و تقریباً ایده جدیدی برای تشدید فشار ندارد. آنچه بیشتر به پیشبرد هدف دشمن کمک میکند، بُعد روانی سناریوی آن است، اساس اثرگذاری این تحریمها روی «تحریم هراسی» بنا شده و میکوشد به بیثباتسازی فضای اقتصادی ایران منجر شود. از سویی اکنون به دلیل وجود سوءمدیریت و سوءتدبیر حاد در برخی حوزهها و بخشها شاهد بروز اعتراضات طیفهای متنوعی از مردم هستیم که در جای خود قابلتأمل است. وجود چنین بسترهای نارضایتی، محیطی مناسب برای ورود و فتنهانگیزی دشمن فراهم میآورد و احتمالاً بخشی از تلاش دشمن برای سوءاستفاده از همین اعتراضات خواهد بود.
ضلع دیگر فتنه مدنظر نظام سلطه، تلاش برای بیثباتسازی محیط داخلی و پیرامونی ایران، با استفاده از ابزارهای گوناگون در اختیار دشمن است: از جمله آن هدایت و اجرای جنگ نیابتی و تلاش برای انتقال تروریسم به داخل کشور، شعلهور کردن آتش اختلافات سیاسی از طریق احیای فتنه، تحریک افکار عمومی با انتشار شایعات و اخبار دروغین، ایجاد شکافهای مذهبی – قومی و هدایت فعالیتهای گروهکهای تجزیهطلبانه به داخل کشور، القای دوگانگی در حاکمیت و اتهامافکنی بهسوی نهادهای انقلابی برای تخریب وجهه و کاهش سرمایه اجتماعی و مشغول سازی روانی و مسئلهسازی کاذب برای جامعه ایرانی از طریق رسانههای نوین است.
طراحان راهبرد غرب، امیدوارند با مجموعه اقداماتی که در سناریوی جدید علیه جمهوری اسلامی ایران انجام میدهند، اولاً محیط داخلی کشور را دچار درجهای از بیثباتی و آشوبناکی نمایند که مجالی برای نقشآفرینی نظام در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا باقی نماند و ثانیاً در اثر فشار فزاینده چندوجهی ملت ایران تسلیم اراده غرب شده و تضعیف اقتدار منطقهای و دفاعی خود را در روندی مذاکراتی بپذیرند.
برای مقابله با سناریویی که اساس آن بر اختلافافکنی و تقابل درونی در جامعه و حاکمیت کشور بنانهاده شده، یک اصل اساسی وجود دارد و آن لزوم «وفاق ملی برای مقابله و همافزایی و همراستایی همه ظرفیتها برای این منظور» است. اگر چنین حالتی در سطح نخبگان و آحاد جامعه به وجود آید، خودبهخود بخشی از سناریوی دشمن ناکام میماند.
برای شکلگیری این وفاق و همافزایی لازم است، نخبگان کشور به توطئه دشمن و بسترهای آن توجه کنند و ضمن درک و شناخت عمیق از آن، مردم را از این مسئله آگاه سازند. پس از ایجاد یک شناخت فراگیر در همه لایههای اجتماعی، لازم است مجموعهای از اقدامات و فعالیتها همچون مقاومسازی هرچه بیشتر اقتصاد، توجه به گلهمندیهای اجتماعی اقشار گوناگون و برنامهریزی برای حل مشکلات معیشتی و صنفی و توجه بیشازپیش